راههای مقابلهی اسلام با ترور و خشونت
یکی از وجوه تمایزات دو عصر و دوران را بایستی وجود یکسری مفاهیم و گزارهها دانست که بر روی افکار و اندیشههای مردمان آن عصر تأثیر بسزایی دارد. بایستی اذعان نمود تروریسم به عنوان تأثیرگذارترین مفهوم عصر مدرن، قربانیان زیادی را از عوّام و خواص به خود اختصاص داده و در بسیاری موارد نه تنها نسل گذشته و حال از این واژه تأثیرپذیر بودهاند، بلکه خطر تروریسم نسل آینده را نیز با تهدید مواجه کرده است.(۱) به همین دلیل در راستای اهمیت دادن به حیات انسانی و حق زندگی برای آدمیان لازم است که در مورد این مفهوم بحث هاو تبادل نظرهای زیادی در میان متفکرین و نخبگان اجتماعی صورت پذیرفته و مقالات، کنفرانسها و کتابهای بیشماری آن را مورد تجزیه وتحلیل قرار دهند، تا ضمن روشن شدن تعریف و معنی ترور، بانیان آن از هر طیف فکری در جوامع رسوا و با اگاهیدهی به افکار عمومی زمینه انزوا و طرد اجتماعی آنها فراهم شود، تا از این طریق محیطی امن برای آدمیان فراهم آید. هر چند در بسیاری از جوامع و به خصوص در نزد افکار عمومی اکثریت کشورها به محض مطرح شدن تروریسم بلافاصله اسلام سیاسی و یا بنیادگرایی اسلامی مورد هجمه قرار میگیرد و افرادی چون سید قطب و ابوالأعلی مودودی به عنوان تئورسینهاو رهبران طیف فکری خشونتطلب در جهان معرفی میشوند و از کتابهای «معالم فیالطریق» سیّدقطب و «مصطلحات اربعه» امام مودودی به عنوان متون و جهتدهی تروریسم یاد میشود، ولی در بسیاری مواقع همین تمرکز رسانهای روی طیف خاص مانع از ریشهیابی صحیح تروریسم جهانی شده و هر روز بر آمار قربانیان تروریسم افزوده شده و افرادی هم که قصد روشنگری و شکستن جوّ حاکم بر رسانهها را دارند، اولین قربانیان تروریسم میشوند. حال به جای متهم نمودن طیف فکری خاص بایستی دانست در جهانی که جور و ستم و نابرابریها بیداد میکند و حاکمان مستبد و زورگو با عناوینی عامّهپسند و عوام فریب چون شعارهای آزادی و دموکراسیخواهی سایه قدرت خود را بر مردمان و رسانههای خبری گستراندهاند، در جهانی که نظام سودطلب سرمایهداری از طریق نابرابری اقتصادی سالانه میلیونها انسان را به کام مرگ میکشاند، به گونهای که افراد بیشماری به دلیل عدم دسترسی به مواد غذایی جان خود را از دست داده و افراد بیشمار دیگری دچار سوء تغذیه می شوند، در جهانی که بیماری مهلک و کشندهای چون ایدز، هپاتیت، و … تهدید کننده سلامتی افراد بوده و جان جمع کثیری از آدمیان را میگیرند. در جهانیکه روزبهروز سلاحهای کشتار جمعی و تخریبی پیشرفته و کارخانههای اسلحهسازی در حال گسترش هستند و بودجه نظامی کشورها مدام به دلیل دشمنتراشیهای کاذب در حال افزایش است، در جهانی که نابرابری شخصیتی و عدم توجه به کرامت انسانی سبب سوء استفاده ابزاری از آدمیان شده و کودکآزاری(۲) و کشاندن آنها بهکارهای سخت وخرید و فروش آدمیان یکی از مهمترین منابع تولید درآمد از سوی عدهای خاص است و در سوی دیگر بازیکنان ورزشی و بازیگران سینمایی در اوج عزت و کرامت انسانی قرار داشته و سالانه میلیونها دلار پول ملّتهای مظلوم و ستمدیده را به جیب میزنند،(۳) در جهانی که خرید و فروش مواد مخدر و قرصهای روان گردان هر روز قربانیان بیشماری را فدای ارضای غرایز عدهایی خاص مینمایدو بالاخره در جهانی که هر گوشه آن به دلیل عملکرد نامناسب انسان ها ودر هر لحظه آبستن فسادی میباشد و حتی محیط زیست و گیاهان و جانوران هم از عقل محوری آدمیان در امان نیستند، اگر ترور و خشونتی روی ندهد بایستی تعجب کرد؟
با وجود کلیه فسادها و نابرابری های موجود در جهان به طور یقین میتوان اقرار و اعتراف کرد که بر طبق هر تعریفی که از ترور و خشونت ارائه شود اسلام هیچگونه ارتباطی با آن نداشته و اگر چنان چه در متون مقدس دین اسلام (قرآن و سنت) مواردی خشونتآمیز که (متاسفانه مستمسک گروهای افراطی دینی است) دیده میشود. اولاً در مقابل جنبهی خشونت ستیزی و صلح طلبی و امنیت خواهی آن به مراتب کمتر بوده و ثانیاً این موارد مقطعی بوده و جنبه دفاعی داشته و جهت حفظ کرامت انسانها و ریشهکنی فساد سیاسی و اقتصادی کاربرد داشته است. جهت اثبات ادعای فوق در راستای مبارزه و مقابله اسلام با خشونت و ترور میتوان به موارد بیشماری اشاره نمود از آن جمله:
الف) به رسمیت شناختن اختلافات درون دینی (اعتقاد به پلورالیسم (۴) درون دینی):
ب) آزاد گذاشتن انسان ها در انتخاب عقیده وباور(به رسمیت شناختن پلورالیسم برون دینی)
ج) دعوت از پیروان خود به تسامح وتساهل با مخالفان فکری و عقیدتی
د) اهمیت دادن به حیات انسانها و نهی از گرفتن نفس آدمیان
و) جوّ و فضای غالب بر اسلام و متونش ضد خشونت و ترور و سرشار از امنیت وصلح است.
الف) به رسمیت شناختن اختلافات درون دینی
یکی از آفتهایی که میتواند در جوامع خشونتآمیز و زمینهساز ناامنی باشد وجود اختلافات دینی پیروان یک آیین ، دین و یا مکتب بشری و غیر بشری است، به گونهای که در طول تاریخ منشأ بسیاری از درگیریها و ترورها و خشونتها، اختلافات درون گروهی و جامعهای بوده و قربانیان زیادی را بر جامعه انسانی تحمیل نموده است.به دلیل سرشتی که بر مکاتب و ایدئولوژیها حاکم است، هرچه با سرچشمههای آنمکاتب و یا مؤسسین و بانیان آن فاصله ایجاد میشود، همواره گروهها و انشعابات فرعی بوجود میآید که در بسیاری موارد این اختلاف نظرها منجر به خشونت و درگیریهای فیزیکی میشود.دین اسلام نیز از این قاعده مستثنی نبوده و به وجودآمدن مذاهب فقهی مختلف و حرکتهای فکری گوناگون نمونههایی از این اختلاف نظرهای درون دینی هستند که متأسفانه در بسیاری موارد به دلیل عدم شناخت پیروان مذاهب و حرکتهای فکری از روح و ماهیت اسلام خشونتهای خفتباری را بر جامعه اسلامی تحمیل نموده است و همین عدم تحملها به رسمیت نشناختن اختلافات، سهم به سزایی را در عقب ماندگی تمدن اسلامی در چند سدهی اخیر داشته است.(۱)
دکتر قرضاوی در مورد این اختلافات میفرمایند:
«اختلافاتی که سبب آن مسایل فکری باشد ریشه اصلی آنها به اختلاف نظر دربارهی آن مسائل معین بر میگردد و این مسایل خواه یک مسئله علمی باشد مانند اختلاف در فروع شریعت و بعضی از مسائل عقیدتی که با مسائل اصلی و قطعی ارتباط نداشته باشد یا یک مسئله عملی، مانند اختلاف در مواضع سیاسی و اتخاذ تصمیمات که ناشی از اختلاف در زاویهی نگرش افراد و پیشبینی نتایج آن است، نیز به علت وفور معلومات نزد یک طرف و نقص آن از طرف دیگر و همچنین جنبههای نظری و عقلی دو طرف و تأثیر زمان و مکان بر این جوانب به صورت ایجابی یا سلبی حاصل میشود. بیشترین اختلاف در میان جنبشها در جهان اسلام اختلاف در فروع فقهی میباشد و علّت آن هم تعدد سلیقهها و مذاهب در فهم کتاب و سنت و در استنباط مسائلی است که در مورد آنها نصّی وجود ندارد. کسی به سوی نص میل میکند و دیگری به طرف مدرسه رأی و نظر، آن یکی تقلید را بر همگی واجب میداند و دیگری برخلاف وی فکر میکند و سومی حد واسط را انتخاب مینماید.»(۶)
پس به دلیل اینکه شارع شریعت در اسلام بذر اختلافات مقبول را پاشانده است و اصلیترین منابع تشریع (قرآن و سنت) اختلاف آفرین هستند به گونهای که به تمام مسائل جامعه انسانی نپرداخته و همچنین در متن آنها بخشی تحت عنوان متشابهات وجود دارد که زمینهساز اختلافات هستند، مقتضیات زمانی و مکانی هم میتواند در دامن زدن به این اختلافات سهیم باشد. از سوی دیگر تمامی احادیث پیامبر h هم به ما نرسیده است بعضی از آنهایی هم که رسیدهاند تفاسیر و برداشت متفاوتی را در خود دارند همه این عوامل و بسیاری از علتهای دیگر میتواند در بوجود آمدن اختلافات و تقسیمبندیهای فقهی و مذهبی و فکری نقش داشته باشند. پس بایستی از طریق تحمل یکدیگر و احترام گذاشتن به برداشت فکری و فقهی هم خشونتسازی را به حداقل رسانده و جلوی بسیاری از تکفیر و تفسیقکردنهای یکدیگر را گرفت.
خداوند متعال چنین اراده داشته است که در تبیین دین بعضی از احکامش منصوص علیه و بعضی مسکوت عنه باشند و احکام منصوص علیه شامل محکمات و متشابهات قطعیات و ظنیات، صریح و مؤول (قابل تأویل) باشند، تا نعمت عقل در اجتهاد و استنباط این احکام اجتهادی بکار گرفته شود. اگر خداوند میخواست تمام دین (قوانین دین) را به صورت یک قالب مخصوص قرار میداد، بطوری که احتمال اختلاف و نیاز به اجتهاد در آن منتفی باشد و هر کس به اندازهی مویی از آن شیوه و قالب تخطی میکرد حکم تکفیرش داده میشود. اما خداوند حکیم به خاطر طبیعت دینش با طبیعت لغت و طبیعت انسان ها همسان و سازگار باشد و امور بر مردم آسان گرفته شود چنین کاری را نکرده است. این اختلاف در فهم بود اما حتی قبل از مرحله فهم و تفسیر، تعداد قرائتهای قرآن به ۷ بلکه به ۱۰ نوع رسیده است و امت اسلامی قرائتها را قبول نموده است.
بیتردید مصادر دینی که مرجع و میدان استدلال میباشند قرآن و سنت هستند قرآن نصوصی قولی و لفظی است و تمام سنت و احادیث رسول h نیز همین طور قولی و لفظی هستند و فهم و تفسیری که بر لغات دیگر وارد است، بر آنها نیز وارد میباشد.
وقتی که به طبیعت و سرشت انسان ها مینگریم در مییابیم که خداوند انسانها را چه به لحاظ مادی و چه از نظر معنوی به صورت های مختلف آفریده و هر انسانی دارای شخصیت مستقل و فکر جداگانه و منحصر به فردی است. تصور این که تمام انسانها در یک قالب ریخته شوند و به نسخههای تکراری تبدیل گردند آرزویی است غیر ممکن و ناشدنی. باید دانست این نوع اختلافات اختلاف تنوّع است نه تضاد. و تنوع همیشه مصدر ثروت و برکت بوده و نشانهای از آیات خداوند حکیم است.
وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ روم/۲۲
«از زمرهی نشانههای خداوند آفرینش آسمانها و زمین و مختلف بودن زبانها و رنگهای شماست. بیگمان در این، دلایلی برای فرزانگان و دانشوران است.»
باز خداوند در سورهی رعد آیه ۴ ثمرات خرما و زراعت را به صورتهای مختلف زیتون و انار را متشابه و غیرمتشابه و دارای انواع مختلف معرفی میکند با وجود این که همگی با یک آب سیراب میشوند.
همین اختلافات را در طبیعت و هستی نیز مشاهده می کنیم ،به گونهای خداوند آن را از لحاظ نوع و صورت و رنگ مختلف و متنوع آفریده است.
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ (٢٧)وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالأنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ فاطر/۲۸ـ۲۷
«(ای عاقل) مگر نمیبینی که خداوند از آسمان آب سودمندی را میباراند و با آن محصولات گوناگون و میوههای رنگارنگ را به وجود میآورد؟(و مگر نمیبینی) کوهها، خطوط و جادههایی است که برخیها سفید و بعضی سرخ و عدهایی سیاه پررنگ است و هر یک از آنها به رنگ های مختلفی و در طرحهای متفاوتی است. انسان ها و جنبدگان و چهارپایان نیز کاملاً دارای رنگهای مختلفی بوده و متفاوتند تنها بندگان دانا و دانشمند از خدا، ترس آمیخته با تعظیم دارند، قطعاً خدا توانا و چیره است.»
و هیچ یک از این اختلافات باعث درهم کوبیدن و تناقض و عداوت و خصومت نشده، بلکه همین تنوع و تکثر نظم و امکان دوام هستی را برقرار نموده و حیات بشری و سایر جانداران را موجب شده است.
حال اگر بدانیم که حتی در بین صحابهی پیامبر h، ملائکه و پیامبران هم اختلافنظر و رأی وجود داشته است، ممکن است بسیاری از مشاجرات درون دینی و درگیریهای بیفایده که عامل ایستایی و رکود جامعه اسلامی است جای خود را به رأفت اسلامی و برادری دینی دهند.
با نگاهی به گذشته و بررسی زندگانی بزرگان دین در مییابیم که اختلاف در بهترین دوران اسلامی نیز در میان صحابه و ائمه مذاهب وجود داشته است همه ما اختلاف نظر صحابه در مورد نماز عصر هنگام عزیمت به سوی بنیقریظه را در کتابهای سیره مشاهده کرده و خواندهایم.همچنین تمام دانشمندان اسلامی بر برخورد سختگیرانه عبدالله بن عمر c صحه گذاشتهاند. به گونهای که هنگام وضو حتی داخل چشمش را میشست و از سوی دیگر ابن عباس رأی و نظر کاملاً جداگانهای در بعضی موارد با ایشان داشت. وقتی موضعگیریهای سیاسی ابوبکر و عمر را مینگریم در مییابیم که ابوبکر نمایانگر رحمت و سهلگیری و نرمش و در سوی دیگر عمر c دارای برخورد شدید و قوی است و اخلاق و شخصیت آنها در موضعگیری و برخوردشان تأثیرگذار بوده است. (تصمیمگیری درمورد اسرای جنگ بدر که عمرc خواهان گردن زدنشان و ابوبکر خواهان عفو و بخشش آنها بود.)
قرآن برای ما نقل میکند که ملائکه نیز دچار اختلاف شدهاند و کارشان به منازعه و مخاصمه میکشد.
مَا کَانَ لِیَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلإ الأعْلَى إِذْ یَخْتَصِمُونَ ص/۶۹
«یعنی (بگو) من از ملأ اعلی (فرشتگان عالم بالا) هنگامی که (درباره آفرینش آدم) منازعه و گفتگو کردند،خبر ندارم.»
همچنین پیامبر (ص)برای ما روایت میکند که ملائکه رحمت و عذاب بر سر مردی که صد قتل انجام داده است که آیا اهل رستگاریست یا نه، دچار اختلاف و منازعه شدند.
از سوی دیگر در قرآن کریم اختلاف بیشماری را از پیامبران در مورد برخی مسائل بیان نموده است.
موسی u و برادرش هارون اختلافشان به جایی میکشدکه حضرت موسی u عصبانی شده ریش و موی سر برادرش را گرفته و به خاطر سکوت در برابر گوساله ـ پرستی قومش به شدت مورد ملامت و سرزنش قرارمیدهد.
قَالَ یَا هَارُونُ مَا مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا (٩٢)أَلا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَیْتَ أَمْرِی (٩٣)قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی (طه/۹۴ـ۹۲)
«ای هارون هنگامی که دیدید آنها گمراه میشوند چه چیز تو را منع کرد که از من پیروی کنی؟ آیا از دستور من سرپیچی کردید؟ هارون گفت ای پسر مادرم! ریش و موی سرم را نگیر و نکش، من ترسیدم که بگویی میان بنیاسرائیل تفرقه انداختی و سفارش مرا بکار نبستی.»
این آیه ضمن صحه گذاشتن بر این که اختلاف امریست حتمی، از سوی دیگر تفرقهافکنی را به شدت مورد نکوهش قرار می دهد به گونهای که باعث میشود هارون به خاطر جلوگیری از تفرقه در مقابل شرک به این بزرگی (گوساله پرستی) سکوت اختیار کند.
حضرت موسی u با خضر u در سه مورد دچار اختلاف شدند که در نهایت باعث جدایی آنها از همدیگر شد. چنانچه قرآن آن را بدین صورت نقل میکند.
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَیْنِی وَبَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا کهف/۷۸
«(خضر گفت) اینک هنگام جدایی من و توست.من تو را از حکمت و راز کارهایی که در برابر آنها نتوانستی شکیبایی کنی آگاه میسازم.»
داوود و پسرش سلیمان دربارهی حکم گوسفندانی که در زراعت قومی پخش شدند و از آن خوردند به اختلاف افتادند و در سوره انبیا ضمن بیان آن و صحه نهادن بر رأی پسر، کار هر دو را مورد تمجید قرار میدهد.
وَدَاوُدَ وَسُلَیْمَانَ إِذْ یَحْکُمَانِ فِی الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِیهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَکُنَّا لِحُکْمِهِمْ شَاهِدِینَ (٧٨)فَفَهَّمْنَاهَا سُلَیْمَانَ وَکُلا آتَیْنَا حُکْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ وَکُنَّا فَاعِلِینَانبیا/۷۹ـ۷۸
«(و یادکن) داود و سلیمان را، هنگامی که دربارهی کشتزاری که گوسفندان مردمانی، شبانگاهان در آن چریده و تباهش کرده بودند، داوری میکردند و ما شاهد داوری آنان بودیم. (ما بهترین راه حل در مسأله) قضاوت را به سلیمان فهماندیم و به هر یک از آن دو داوری و دانش آموختیم و کوهها و پرندگان را در ذکر و تسبیح با داود همراه ساختیم و ما (این کار را) میکردیم.»
در احادیث مباحثه حضرت آدم u و موسی u در مورد علت خروج آدم از بهشت بیان شده استکه در این اختلاف نظر، آدم u برای حضرت موسی u اقامه دلیل و حجت میکند.
همچنین اختلاف نظر داود u و سلیمان u دربارهی دو زنی که بر سر طفلی مخاصمه میکردند روایت شده است که حضرت داود u رأِی به نفع زنی داد که فرزند از آن او نبود ولی زن کوچک قضاوت را قبول نکرد و نزد سلیمان u رفتند و حضرت سلیمان u به وسیلهی ترفندی صاحب بچه را مشخص نمود و اختلاف نظر ۱۸۰ درجهای پدر و پسر معلوم شد. سلیمان گفت : «چاقویی بیاورید تا طفل را دو نصف کنم» که زن کوچکتر دلش به جوش آمد و گفت : این کار را نکن! پسر آن زن است نه من، ولی زن بزرگتر عکسالعملی نشان نداد و حضرت سلیمان u طفل را به زن کوچکتر داد.
پس فرد مسلمان با آگاهی و فهم درست از دین، اختلافات را سنتی از سنن الهی در هستی دانسته و آن را به عنوان ضرورتی در راستای غنی شدن فقه و نمو و وسعت آن و رحمتی از سوی پروردگار در جهت سهلگیری بر بندگان و احترامی از سوی یزدان نسبت به عقل و اندیشه آدمیان تلقی مینماید. به همین دلیل به جای اینکه تبدیل به فردی متعصب و جزم اندیش و مطلقنگر شود با سعهی صدر ضمن اقرار و قبول اختلافات در جامعه اسلامی بجای نفی افکار و اندیشههای مخالف، سعی در تعامل و گفتگو با آنها نموده و فضای جامعه اسلامی را تبدیل به صحنه رشد و شکوفایی اندیشهها و افکار متفاوت و هدایتگری آنها در جهت صحیح و مسیر درست مینماید و از این طریق جلوی بسیاری از خشونتها و ترورهای فیزیکی و شخصیتی افراد، در محیط اسلامی گرفته میشود.(۷)
بررسی حدیث تقسیم امت اسلامی به ۷۳ فرقه
در پایان این بخش حدیث ۷۳ فرقه را که بسیاری از جماعتهای اسلامی با استناد به آن خود را اهلنجات و رستگاری و حق مطلق تلقی کرده و ضمن نفی بقیه گروههای اسلامی آنها را اهل ضلالت و گمراهی و دوزخی تصور میکنند، مورد بررسی قرار میدهیم.
این حدیث ادعا میکند که امت اسلامی به بیش از ۷۲ فرقه تقسیم شده و جز یک فرقه همگی در آتش هستند.
«یهود به هفتاد و یک فرقه تقسم شدند و نصاری به هفتاد و دو فرقه تقسم گردیدند و امت من نیز به هفتاد و سه فرقه تقسیم میشود به جز یک گروه از آن، همگی در آتشند.و در لفظی آمده است : «عَلَى ثَلاثٍ وَ سَبْعِینَ مِلَّهً» (به هفتاد و سه ملت تبدیل شدند.) و در روایتی از رسول خدا سؤال می شود که گروه نجات یافته چه کسانی هستند؟ میفرماید :« مَا أنا عَلَیهِ وَ أصحَابِی» (کسانی که بر منهج من و اصحابم قرار دارند.) و در روایتی آمده : «هی الجماعه، ید الله على الجماعه» (آنها جماعت هستد و دست خداوند با جماعت است.)
لذا فرقه ناجیه را بدین گونه توصیف می کنند که آنها اهل سنت و جماعت هستند که اکثریت عظیم مسلمانان میباشند. اما فرقههای دیگر اهل استثنا، تفرقه، بدعت و اهوا میباشند و تعدادشان بسیار اندک است و شعارشان دوری از کتاب و سنت و اجماع است. پس هرکس با کتاب و سنت و اجماع سخن گوید از اهل سنت و جماعت محسوب میگردد.
الف) این حدیث در هیچ یک از صحیحین نیامده است و نیامدن آن دلیل است بر اینکه در شروط بخاری و مسلم این حدیث صحیح نیست.
ب) در بعضی از روایات از جملهی «تمام آنان در آتشاند جز یک فرقه» خبری نیست؛ بلکه فقط موضوع افتراق و تعدد را بیان نمودهاند. مثلاً حدیث ابوهریره که ابوداود و ترمذی و ابن ماجه و ابن حبان و حاکم آن را ذکر کردهاند. «یهود به هفتاد و یک یا هفتاد و دو و نصاری هم به هفتاد و یک یا هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و امت من هم به هفتاد و سه گروه تقسیم میشود.»
ج) این حدیث گرچه به گفتهی ترمذی حسن و صحیح است و ابنحبان و حاکم آن را صحیح دانستهاند اما مدار آن بر محمد بن عمر و بن علقه بن وقاص لیثی میباشد و هر کس حیات او را در تهذیب التهذیب بخواند، خواهد دانست که در مورد ضعف حافظهاش جای بحث است و هر کس حدیث او را ذکر کرده فقط آن را بر حدیث ضعیفتر ترجیح داده است. به همین خاطر جاحظ در کتاب التقریب در موردش میگوید: «این مرد صادق است ولی دارای اوهام زیادی میباشد.»
د) در این حدیث اشکال مهمی در حکم وجود دارد از یک طرف میرساند که تفرقه امت اسلامی از یهود و نصاری بیشتر است و از طرف دیگر میگوید جز یک فرقه همه در آتشاند و جمله اخیر باعث میشود که همه گروهها از آن سوء استفاده نموده و دیگران را گمراه و دوزخی و خود را بهشتی و اهل نجات تلقی نمایند و همین سبب تفرقه بیشتر و زمینهساز خشونت و درگیری در جامعه اسلامی است و زمینه را برای سوء استفاده دشمنان اسلام فراهم میآورد.
و) علامه ابنوزیر بطور کلی این حدیث را مورد طعن قرار داده است و به ویژه این عبارت (کُلُّهَا فِی النَّارِ إلاَّ واحده) را رد میکند، زیرا باعث گمراه دانستن بعضی از طرف بعضی دیگر و تکفیر عدهای از جانب گروهی دیگر میشود. سپس میفرماید : «ابنحزم میگوید : این حدیث موضوع است نه موقوف و مرفوع.»
هـ) لفظ و مفهوم حدیث حاکی از این است که همگی فرق، علیرغم بدعتشان امت حضرت محمد h میباشند. زیرا میگوید : (تفترق امتی) پس وجودشان در آتش بدین معنی نیست که در آن جاودان بمانند؛ بلکه مانند مسلمانان گنهکار و موحد داخل دوزخ شده و از آن بیرون میآیند.«بیداری اسلامی وفرهنگ حل اختلاف،د.قرضاوی»
در پایان بایستی اذعان نمود که در شریعت اسلام اختلافی مذموم و مورد نکوهش است که فرد یا گروهی عالمانه و آگاهانه ضمن تبعیت از هوی و هوس شخصی و بدون تمایل و تلاش جهت دستیابی به حقیقت، به تشریح قوانین اقدام نموده و از این طریق و با ساختن فرقههای اعتقادی متفاوت سعی و کوشش نماید انسجام و وحدت امت اسلامی را از هم پاشانده و زمینهساز تسلط دشمنان گردد. چنین اختلافی مورد نکوهش بوده و در برابر چنین تفرقهایی قرآن و سنت حضرت رسول h توصیههای فراوانی به حفظ وحدت مینماید.
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَآلعمران/۱۰۳
«به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید و نعمت خدا را برخود به یاد آورید که آن گاه (برای همدیگر) دشمنانی بودید و خدا میان دلهایتان پیوند داد. پس برادرانی شدید و (همچنین با بتپرستی و شرکی که داشتید) بر لبهی گودالی از آتش (دوزخ) بودید ولی شما را از آن رهانید. خداوند این چنین برایتان آیات خود را آشکار میسازد، شاید که هدایت شوید.»
وَلا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌآلعمران/۱۰۵
«و مانند کسانی نباشید که متفرق شدند و دچار اختلاف شدند بعد از آنکه بینات را به سویشان فرستادیم و برایشان عذاب بزرگیاست.»
پیامبر (ص) نیز میفرمایند:
«دچار اختلاف نشوید زیرا پیشینیان شما به خاطر اختلاف دچار هلاکت گردیدند.»
و یا میفرمایند:
«مؤمنان را در مهربانی و رحم و عاطفه مانند یک جسد میبینی چنانچه عضوی از آن به درد آید سایر اعضا با آن عضو همدردی کرده و بیدار و تبدار میمانند.»
بنابراین در میان همهی گروهها و فرقههای اسلامی، افرادی که بدون تعصب خواهان دستیابی به حقایق بوده و از بدعت و کفر صریح و اثبات شده بیزارند و از هوی و هوس شخصی پیروی نمیکنند، اهل نجات بوده و کسانی که آگاهانه و عامدانه منافع و دیدگاههای حزبی و گروهی خویش را بر اصول ومبانی صریح دینی ترجیح داده و مدام به دنبال تأویلهای ناروا و تفسیر و برداشتهای شخصی جهت تحمیل دیدگاه خویش بر دیگران هستند از هر گروهی که باشند تهدید پیامبر(ص) در این حدیث آنها را در برمیگیرد هر چند ایشان خود را فرقه ناجیه بنامند و دیگران را بر باطل تصور کنند.
۱ـ تروریستها با بکارگیری سلاحهای شیمیایی و میکروبی و از طریق اثرگذاشتن بر تخمکهای آمادهای که در تخمدان زنان، مستعد تبدیلشدن به نوزاد هستند، بیشترین اثر را بر نسل آینده میگذارند.
۲ـ هرساله یک میلیون کودک مورد بهره کشی جنسی قرار میگیرند و ۱۰۰میلیون از ایشان که باید پای میز مدرسه بنشیند از امکان دستیابی به امکانات آموزشی محرومند. (روزنامه اعتماد، ۱۹/۷/۱۳۸۶، ص۱۴) ۳۵۲ میلیون کودک مشغول به کار هستند، ۲۴۶میلیون کودک کارگر، ۱۷۵میلیون در شکلهای کار اجباری و خطرناک و استثماری به کار گماشته میشوند. ۴/۸ میلیون کودک به بردگی گرفته میشوند و بررسیهای دیگر حاکی از وجود ۱۳۵ میلیون کودک خیابانی در جهان است. (روزنامه اعتماد،۲/۸/۱۳۸۶، ص۸٫)
۳ـ نشریهی تخصصی Four Four Toww چاپ انگلیس در تازهترین مقالهی خود در خصوص گردش مالی و دریافت دستمزدهای اغواکننده در انگلیس به این نکته اشاره میکند که فقط نام ۱۴ نفر در لیست ۱۰۰ نفرهی ثروتمندان فوتبال به چشم میخورد. به عنوان مثال جانتری با دستمزد هفتگی۱۳۰ هزار پوند در جایگاه ۹۵ ایستاده است. برنی اکلستون حامی بزرگ رقابتهای فرمول یک ۵/۲ میلیون پوند ثروت دارد و نفر چهارم لیست است. لیست تهیه شده از سوی این نشریه همچنین نشان میدهدکه ۱۰ مرداول ثروتمنددرفوتبال مجموعاً به طورمتوسط سرمایهای حدود۲۷ ملیاردپوند دارندکه برای ساخت واحداث یک کشور دراروپای شرقی کافیست.(روزنامه اعتماد،۲۰/۸/۱۳۸۶، ص۱۶)
۴ـ پلورالیسم به معنای کثرت گرایی و یکی از مفاهیم مربوط به عصر پست مدرن بوده که برای اولین بار توسط متفکران جامعه غربی و در برابر مطلقگری فرقههای مسیحی بخصوص کاتولیک ارائه شد. جان هیک یکی از افرادی بود که با ارائه پلورالیسم حقمطلقبودن را از ادیان و یا مذاهب سلب و بر این باور شد که تمامی ادیان و مذاهب از میزان حق نسبی برخوردار بوده و همه آنها هم در جهان آخرت اهل نجات تلقّی میشوند. چنین تفکری بلافاصله در میان جوامع اسلامی هم رسوخ نموده به گونهای که امروزه گفتمان غالب در میان روشنفکران و محافل علمی در اکثر کشورها همان اعتقاد به پلورالیسم و نسبیت در جهان است. مفهوم پلورالیسم مانند بسیاری دیگر از مفاهیم ارائه شده توسط متفکرین، معانی بیشماری را به خود اختصاص داده است. ولی آنچه هدف و منظور ارائهدهندگان این مفهوم میباشد، همان به رسمیت شناختن حقهای مختلف در کنار هم و نفی هرگونه دین حقی در جهان است. یکی از افرادی که در ایران از پلورالیسم دفاع میکند و مقالات و کتابهایی را در دفاع از آن نوشتهاست، دکتر سروش میباشد که در راستای تأیید آن دلایل زیر را ارائه میدهند:
۱ـ اعتقاد به هرمونتیک: فهم ماازمتون دینی بالضرور متنوع و متکثر است و این تنوع و تکثر قابل تحویل به فهم واحد نیست. و نه تنها متنوع و متکثر، بلکه سیال است. چون متون صامت است و ما همواره در فهم متون دینی از پیش فرضهایی کمک میگیریم که از بیرون میآیند که بیرون هم متغیر و سیال است. پس تفسیرهایی که در پرتو آن پیش فرضها انجام میشود، تنوع و تحول خواهند پذیرفت.
صراط مستقیم، عبدالکریم سروش، صص ۲و۳٫
۲ـ تنوّع وتعدّد تفسیر تجربههای دینی: تجربهی دینی یعنی مواجهه با امر مطلق و متعالی که به صورتهای گوناگون ظاهر میشود. به هر حال عزم به دانستن این که بانگی که شنیدم چه بوده و از که بوده و یا ذوق و کشف و حالی که یافتم دلالت بر چه داشت و از کجا میآید و بیان آنها به زبان و در قالب مفاهیم عین ورود در مرحلهی تفسیر است. و به بیانی نفس بیان تجارب به زبان و مفهوم سازی از آنها به نحوی تفسیر کردن آن است که بسیار متفاوت و متعددند.
صراطهای مستقیم، عبدالکریم سروش، صص ۹ـ۷٫
۳ـ تراکم حقایق و درهم رفتنشان و حیرانی در مقام گزینش از میان این حقایق است که تنوعهای اصیل و اجتنابناپذیر را سبب میشود. تصویر و منظر را بایستی عوض کرد. و به جای این که جهان را واجد یک خط راست و صدها خط کج و شکسته ببینیم، باید آن را مجموعهایی از خطوط راست دید. صراطهای مستقیم، عبدالکریم سروش، صص۲۶ و ۲۹٫
۴ـ پلورالیسم با تکیه بر اسم هادی خداوند قابل توضیح است و اگر فقط یک فرقه و گروه در جهان اهل نجات باشند و بقیه کافر در آن صورت هدایتگری خداوند کجا تحقق یافته است و نعمت عام هدایت او بر سر چه کسانی سایه افکنده است.
صراطهای مستقیم، عبدالکریم سروش، صص۳۲ ـ۳۵٫
۵ـ بیشتردینداران، دینشان علت دارد نه دلیل و در واقع اکثریت جامعه جهانی دینشان موروثی تقلیدی و جبری است و ما متوسطان و مجبوران و مقلدان و بندیان و زندانیان چه جای آن دارد که به یکدیگر فخر بفروشیم و بر یکدیگر لعن بفرستیم.
صراطهای مستقیم، عبدالکریم سروش صص۴۵ـ۴۶٫
حال هرچند پلورالیسم زائده افکار نسبینگر متفکران جامعه غربی است و در سایه اعتقاد به نسبیگرایی ارائه مفهومی مطلق به جامعه جهانی و ملزمنمودن آنها به قبول آن مفهوم،جای اشکال دارد. ولی دلایل بیشماری در ردّ پلورالیسم به این معنی که همه ادیان و فرق صاحب حق بوده و در صورت ماندگاری و دوام بر آن از اهل نجات به حساب میآیند وجود دارد که به گوشهایی از آن دلایل اشاره میشود. اگر پلورالیسم از سوی متفکرین غربی و مسیحی به دلیل تحریفی که در متون مقدسشان ایجادشده، ارائه شود، بلااشکال است. ولی ارائه چنین تفکری از سوی متفکران اسلامی که صدها دلایل درون دینی و آیات بیشماری از قرآن کریم در ضدیت با آن وجود دارد، جای تعجب است و در واقع استفادهی دکتر سروش از مثنوی مولانا و بهره گرفتن از روایات ارائه شده از سوی ایشان (موسی و شبان) و عدم توجه به قرآن جای تأمل بسیار دارد. اگر پلورالیسم به آن معنا که طرفداران آن بدان معتقدند، باشد در آن صورت دعوت پیامبران (ع) و هدایت صورت گرفته از سوی ایشان بیمعنی خواهد بود و افراد با هر فهمی که بدان دست مییافتند اهل نجات بوده و آن هم سختیها و دعوت گری پیامبران امری بیهوده تلقی می شد. «دعوتی که پیامبر h از حکومتهای یهودی و مسیحی و مجوس مینماید، تا با قبول دین اسلام با آئین منسوخ خویش وداع نمایند. و ضمن پذیرش اسلام در زمره اهل رستگاری قرار گیرند. البته دکترسروش در جواب دعوتگری پیامبرh براین باورند که ایشان معتقد به پلورالیسم نبودهاند، ولی ایشان درکمال تعجب و بدون توجه به آیات بیشماری که ایمانداران را ملزم به پیروی از پیامبرh مینماید، اعتقاد به پلورالیسم را برای مسلمانان لازم میدانند.» ضمن اینکه معتقدین به پلورالیسم بایستی گزارههای متناقضی که در ادیان و مذاهب وجود دارد را نیز حل نموده و از این طریق پایههای متزلزل فکری خود را تحکیم بخشند. به عنوان مثال در اسلام گزارههای وجود دارد که به صراحت و بدون تفسیر یهودیت و مسیحیت را نفی و از آنها دعوت مستقیم به پذیرش رسالت حضرت رسولh مینماید، در اسلام وحدانیت ویکتایی پروردگار مطرح و بزرگنمایی میشود ولی بسیاری از فرقههای مسیحیت معتقد به تثلیث بوده و برای خداوند شریک قایل هستند. یهودیت دارای گزارههایی است که سائر ادیان رانفی کرده و بسیار از گزارههای که در تقابل۱۸۰ درجهای با هم قرار دارند. در قرآن آیات بیشماری وجود دارد،که پلورالیسم را نفی میکند.
اسلام با پلورالیسم تحت معانی زیر هیچگونه تضادی نداشته و آن را کاملاً مورد تأیید خود قرار میدهد.
الف) این که هر دینی در زمان نزولش، تا نسخ آن بوسیلهی دین بعدی، کاملاً حق شمرده میشود.
ب) هر دینی هر چند با نزول دین بعدی نسخ شده باشد، باز اصول اساسی آن دین یعنی توحید و نبوت و معاد (در صورت عدم تحریف ازسوی پیروان) نسخ نشده و کاملاً مورد تأییدهستند. یعنی تمامی ادیان وحیانی در هر زمانی سهم زیادی از حق را به همراه دارند.
ج) چون هر گروه، فرد و جمعیتی حق برخورداری از دین خود را دارند از راه قدرت و با زور نمیتوان اعتقادات را از ایشان سلب نمود.
د) در زمان حاضرجمعیتهایی از پیروان سایر ادیان وحیانی که نسبت به دین اسلام «جاهل قاصرند نه عالم مقصر» اهل نجات میباشند.(اسراء/۱۵)
۵ـ درگیریهای فقهی و مذهبی بلافاصله پس از فوت پیامبرh آغاز و در زمان حضرت علیu به اوج خود رسید و همین اختلاف نظرها در طول تاریخ ضربات جبران ناپذیری را بر پیکر امت اسلامی وارد نموده است. متاسفانه الان هم دربسیای از کشورهای اسلامی که دارای تنوع حرکتهای فکری و مذهبی هستند هرکدام ازحرکتها با اهل نجات خواندن خود و تکفیر و زدن برچسب گمراهی بر پیشانی سایر گروهها، آنها را جهنمی تلقی نموده و در صدد حذف ایشان بر میآیند. اوج این خشونتها و درگیریهای مذموم را که بیشتر در بین طرفداران مقلّد و متعصب مذاهب و حرکتهای فکری روی میدهد در عراق و در انفجار مرقد امامان اهل تشیع و حمله به مساجد اهل سنت مشاهده میکنیم.
۶ـ بیداری اسلامی و فرهنگ اختلاف، دکتر یوسف قرضاوی، ترجمه، عمر قادری، صص۱۱ـ۱۳٫
۷ـ نهایت رأفت اسلامی ونمونهای ازتعامل صحیح دینی با مخالفان فکری در برخورد حضرت علیu با خوارج وجود دارد. بدین ترتیب با وجودی که خوارج در حساسترین مقطع زمانی از سپاهش جدا شدند، و با بکارگیری و استفادهی غلط از آیات قرآنی ایشان را تکفیر نمودند؛ ولی حضرت علی u با بیان اینکه خوارج کلمهی حقی میگویند که در موارد باطل آن را بکار میگیرند، آنها را برادران خویش مینامد که علیه حکومت اسلامی اقدام به بغی و شورش زدهاند و در موردشان میفرمایند: «تا وقتی که علیه ما دست به شمشیر نبردهاند، ازورود به مساجد منع نشده وسهم آنها از بیتالمال قطع نخواهدشد.» و درنهایت بدست همین گروه به شهادت میرسند. از سوی دیگر در همین کردستان حرکتهای فکری بیشماری از جمله مکتب قرآن کردستان (حداقل دو شاخه)، سلفیت با چندین دسته (تکفیری، جهادی، اهل سنت و جماعت و……..) اخوان المسلمین، جماعت تبلیغ و تصوف وجود دارند که هرکدام خود را پیرو قرآن و سنت دانسته، ولی متأسفانه در بین پیروان آنها افرادی ناآگاه به روح و ماهیت دین اسلام وجود دارد که با گمراهخواندن سائر گروهها علیه آنها اقدام به پخش جزوه و مطالب دور از واقعیت و مخالف با ماهیت اسلامی نموده و حتی در برخی اوقات مطلقنگری فکری و جزماندیشی تعدادی پیروان، منجر به اقدام فیزیکی و خشونتهای خفتباری علیه گروههای دیگر میشود و بخش زیادی از اوقات جامعه اسلامی صرف جدلهای بی مورد واختلافات درون دینی می شود که جز برافروختن آتش حقد و کینه ثمری نخواهد داشت.
یوسف سلیمانزاده ـ سقز
ادامه دارد